چند سوال از جنبش روشنايي

  • انتشار: ۲ اسد ۱۳۹۶
  • سرویس: اجتماعیدیدگاه
  • شناسه مطلب: 26959

١- سال گذشته سران جنبش روشنايي، قاعده صفر و صد و همه يا هيچ را به پيش مي بردند. حتي حاضر به مذاكره روي تدابير امنيتي راهپيمايي ها نبودند.

در جلسه اي يكي مي گفت، شب دوم اسد آقاي بهزاد حتي از طبقه دوم منزلش به طبقه اول، جايي كه فرمانده پوليس كابل، معاون گارنيزيون و ديگر نمايندگان نهادهاي امنيتي بودند نيامده و حرف آنان را در مورد تهديد هاي امنيتي گوش نكرده.

حتي گفته شد كه اين جنرالان حركت آقاي بهزاد را اهانت به افسران نيروهاي امنيتي و مهمانان خواندند .

گيرم كه به قول آقاي بهزاد در مجلس، انفجار، كار حكومت بوده. اما اين اتهام در اصل قضيه، در ماهيت تهديد و در ميزان كشتار آن تغييري وارد نمي كند و آمدن مسئوولان امنيتي به عنوان عامل تهديد يا خبررسان آن، قابل تامل بود و بايد رويش فكر مي شد.

٢- حالا همان آقاي بهزاد و بقيه روي يك ميز با رئيس جمهوري مي نشينند و مذاكره مي كنند. اگر مذاكره كار خوبي است چرا شب دوم اسد سال گذشته و قبل از آن صورت نگرفت؟

٣- اگر گفته شود كه آن زمان شرايط مذاكره نبود، آيا هر مذاكره و هر رفتار عقلاني نيازمند تجربه شهادت و زخمي شدن دستكم ١٥٠ نفر و يتيم شدن صدها نفر ديگر است؟

٤- در كشوري كه همه امور آن دست بيروني ها است آيا زماني كه ديپلمات هاي خارجي هيچگونه حمايتي از برگزاري تظاهرات نكردند، براي كساني از جنبش كه به سفارت ها رجوع كرده بودند، همين سلب حمايت منجر به اين عقلانيت سياسي نمي شد كه در مورد تظاهرات دوم اسد سال گذشته كوتاه بيايند؟

٥- من از زماني كه آقاي غني روي كار آمده برغم سخنان اميدواركننده اش، او را نئوعبدالرحمن خوانده ام و معتقدم كه به بخش بزرگي از اصول قبيله پابند است و صرفا تاكتيك اعمال اين اصول را تغيير داده. غني با آنكه خود را تكنوكرات معتدل غير ايدلوژيك تابع عقلانيت مي داند به دستگاه ذهني و سياسي قبيله پابند است.

من با اينكه جزميت اعضاي جنبش را نداشتم هنوز معتقدم كه حكومت به تعهداتش عمل نمي كند. سران جنبش با جزميتي كه داشتند و با تجربه روي كاغذ ماندن كار برق دوشي تا باميان از كجا به اين نتيجه رسيده اند كه حكومت اين بار به قولش عمل مي كند؟ جنبش روشنايي  كه با جزميت تمام به پيش رفت، با تركيبي از ارزش هاي متفاوت ديني، قومي، حقوق بشري و دموكراتيك تا حالا دوام آورد، حالا با كدام ايدئولوژي مي تواند ادامه مسير دهد؟ چگونه اهدافش را بازتعريف مي كند؟ كدام ارزش ها را مبنا قرار مي دهد؟

٦- جنبش روشنايي از دو طيف تشكيل شده. اكثريت مردمي ارزش مدار و اقليتي در بدنه جنبش و دو يا سه نفر از سران آن كه افكار لائيك دارند. اين سوال، متوجه دوستان ارزشمدار است كه براساس ارزش هايي كه به آن پابند هستيم، و براساس محاسبه اخلاق و شرع، اگر تنها ١٠ درصد حب جاه و فرصت اشتهار در روزهاي هياهو و در دوم اسد در ذهن شان بوده باشد، آيا در قضاوت شخصي و در محضر محاسبه نفس، بخشي از تقصير تلف شدن مردم در دوم اسد به دوش شان نيست؟

٧- جامعه محروم تشيع بيش از هر توده ديگري در افغانستان، وكيل مدافع و رهبر و دادخواه دارد. حالا كه رفتار جزمي رهبران فرسوده و فسيل شده قبلي و نيز حركت هاي مردمي شخصي شده و منتهي به بي برنامگي، نتيجه اي نداده است؛ اين جمعيت سرگردان كه پابرهنه براي همه دويدند و از هيح دروازه اي به مقصد نرسيدند، به كدام آدرس رو بياورند كه مسئووليت پذيري و عقلانيت را توامان داشته باشد؟

شجاع محسنی

نظرات(۱ دیدگاه)

نظر شما چیست؟