از فکر بزکشی تا تفکر فوتبالی

  • انتشار: ۲۳ ثور ۱۳۹۶
  • سرویس: اجتماعیدیدگاه
  • شناسه مطلب: 22296

تا حالا اندیشید که چه نسبتی است بین بزکشی و فوتبال؟! بله، هیچ نسبت و رابطه‌ای وجود ندارد. جدای اینکه هردو را می‌توان ورزش گفت؛ دیگر هیچ‌ نوع ارتباطی میان آن دو قابل تصور نیست.

فوتبال یک ورزش قاعده‌مند، دارای اصول و سیستم خاص و کاملا حرفه‌ای است؛ مثلا سیستم 1-3-2-4، که در آن درنهایت یک تیم برنده می‌شود، این پیروزی محصول تفکر و محاسبه‌ فنی و تیمی است، به همین دلیل است که محبوبیت آن مرزها را در می‌نوردد.

اما بزکشی یک ورزش بی‌قاعده، خشونت‌محور و عاری از تفکر است. آغاز آن همراه با بی‌رحمی است. یک حیوان زنده مثل بز یا گوساله باید کشته شود به درون گودالی انداخته‌شود، آنگاه چندین سوارکار در لباس‌ها و تپ‌های مختلف، ناهمگون و نافرم، بدون قاعده و بدون سیستم، به سمت آن هجوم ببرند تا در نهایت آن‌ را یک نفر با محوریت زور زدن، در میان زورزدن‌های بی‌قاعده و نفس‌گیر، به مقصد برساند. این ورزش ملی افغانستان است. ورزشی که در آن تنها یک نفر، در یک بازی بی‌قاعده برنده می‌شود.

از آن‌جای که ورزش‌ها، در فرهنگ‌ها و طرز تفکرجوامع ریشه دارد، این را می‌توان به عنوان یک مدل کوچک به کل زندگی جمعی مردم افغانستان تعمیم داد و آن اینکه جامعه افغانستان همواره مبتنی بی‌رحمی است. این مردم خشونت‌زده‌اند.

دربازی بازیگران افغانستان، گویا تفکر و جود ندارد. کسی بازی تیمی را بلد نیست، برنده شدن یک تیم و یک جمع بی‌معنا است. دراین جامعه هرکس می‌خواهد تنها با تحمیل زور، خودش برنده باشد، دیگران همه باید بازنده باشند. نتیجه آن می‌شود که به شمول خود او همه بازنده شوند. بنابراین، در جامعه، تفکربرنده شدن، به تنهایی منهای اندیشه وقاعده‌مندسازی بازی، باخت همه را در پی دارد.

باید به برد همگانی و تیمی فکر کرد. باید برای برد افغانستان تلاش کرد تا همه برنده شویم. فکر بزکشی را باید کنار نهاد و به تفکر فوتبال روی آورد و به سبک آن بازی کرد. تفکر حذف را با توسل به بازه‌های بی‌قاعده، خشونت‌محور و غیر دموکراتیک، باید همیشه به بایگانی تاریخ سپرد.

داکتر سید جواد سجادی

نظرات(۱ دیدگاه)

نظر شما چیست؟